آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۰ مرداد ۱۴۰۳

    Inferior

    ɪnˈfɪriər ɪnˈfɪəriə

    شکل جمع:

    inferiors

    صفت تفضیلی:

    more inferior

    صفت عالی:

    most inferior

    معنی inferior | جمله با inferior

    adjective C1

    بی‌کیفیت، نامرغوب، پست، ضعیف، درجه دو، بنجل

    inferior furniture

    مبل بنجل

    inferior industrial products

    فرآورده‌های صنعتی نامرغوب

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    an inferior pupil

    شاگرد ضعیف

    adjective noun countable C2

    پایین‌رتبه، دون‌پایه، زیردست، فرمان‌بردار، مادون

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    He flatters his superiors but is cruel to his inferiors.

    او به مافوق‌های خود چاپلوسی می‌کند؛ ولی نسبت به زیردستانش ظالم است.

    Lieutenant is inferior to colonel.

    ستوان مادون سرهنگ است.

    adjective

    پزشکی کالبدشناسی (در یک عضو بدن قسمت) تحتانی، زیرین، پایین

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

    مشاهده

    the inferior muscle of the eye

    عضله‌ی زیرین چشم

    A closer look revealed a fracture on the inferior edge of the bone.

    یک نگاه دقیق‌تر، شکستگی در لبه‌ی تحتانی استخوان را نشان داد.

    adjective

    حقارت، کم‌ارزشی، پست

    to feel inferior

    احساس حقارت کردن

    He is socially inferior.

    او از نظر اجتماعی پست است.

    adjective

    پایین، زیرین

    inferior rock strata

    لایه‌های زیرین سنگی

    The inferior ranking of the restaurant

    رتبه‌ی پایین رستوران

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد inferior

    1. adjective less in rank, importance
      Synonyms:
      less lower minor secondary junior smaller under second lesser subordinate subsidiary bottom menial second-string entry-level back seat second-banana second-fiddle minus nether peon bottom-rung underneath subjacent
      Antonyms:
      better superior first-class first-rate best foremost extraordinary
    1. adjective poor, second-rate
      Synonyms:
      bad average ordinary common fair middling second-rate so-so mediocre imperfect lousy worse sad sorry base mean paltry shoddy tawdry second-class low-grade substandard low-rent two-bit good-for-nothing junk lemon wretched hack déclassé indifferent
    1. noun person of lesser rank, importance
      Synonyms:
      subordinate junior underling follower subject deputy adherent disciple auxiliary minion attendant hireling menial satellite hanger-on sycophant peon minor second banana subaltern
      Antonyms:
      superior

    سوال‌های رایج inferior

    شکل جمع inferior چی میشه؟

    شکل جمع inferior در زبان انگلیسی inferiors است.

    صفت تفضیلی inferior چی میشه؟

    صفت تفضیلی inferior در زبان انگلیسی more inferior است.

    صفت عالی inferior چی میشه؟

    صفت عالی inferior در زبان انگلیسی most inferior است.

    ارجاع به لغت inferior

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «inferior» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inferior

    لغات نزدیک inferior

    • - inferential
    • - inferentially
    • - inferior
    • - inferiority
    • - inferiority complex
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.