شکل جمع:
juniorsصفت تفضیلی:
more juniorصفت عالی:
most juniorدونپایه، تازهکار، تازه استخدام، کمسابقه، کوچکتر، خردهپا، اصغر، مؤخر، کم
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
a senior partner and two junior partners
یک شریک ارشد و دو شریک کمسابقهتر
some junior members of the staff
برخی از کارمندان سطح پایین
one of our company's junior employees
یکی از کارمندان جز شرکت ما
the junior senator from Iowa
سناتور نوپا از (ایالت) آیوا
a junior-lien bond
سند قرضهی متأخر
the junior author of an etymological study
نویسندهی کهین یک پژوهش در واجریشهشناسی
He fought with an officer one grade his junior.
او با افسری که یک درجه (از او) پایینتر بود، دعوا کرد.
شخص جوانتر، فرزند پسر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
When a man enters, his juniors stand up.
وقتی که شخصی وارد میشود، کوچکترها به پا میخیزند.
In summer months, Junior goes to his grandfather's farm.
در ماههای تابستان پسرم به مزرعهی پدربزرگش میرود.
Jason Robards Sr. and his son, Jason Robards Jr., both attended the party.
هم جیسون روباردز پدر و هم پسرش جیسون روباردز پسر در مهمانی حضور داشتند.
دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
when I was a junior in college
وقتی که در سال سوم دانشگاه بودم
a junior course in mathematics
کلاس ریاضی ویژهی سال سوم
a party for juniors only
یک مهمانی فقط برای سال سومیها
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «junior» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/junior