آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۸ تیر ۱۴۰۴

    Junior

    ˈdʒuːnjər ˈdʒuːniə

    شکل جمع:

    juniors

    صفت تفضیلی:

    more junior

    صفت عالی:

    most junior

    توضیحات:

    مخفف‌های این لغت Jr و Jun هستند.

    معنی junior | جمله با junior

    adjective C2

    دون‌پایه، تازه‌کار، تازه استخدام، کم‌سابقه، کوچک‌تر، خرده‌پا، اصغر، مؤخر، کم

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    a senior partner and two junior partners

    یک شریک ارشد و دو شریک کم‌سابقه‌تر

    some junior members of the staff

    برخی از کارمندان سطح پایین

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    one of our company's junior employees

    یکی از کارمندان جز شرکت ما

    the junior senator from Iowa

    سناتور نوپا از (ایالت) آیوا

    a junior-lien bond

    سند قرضه‌ی متأخر

    the junior author of an etymological study

    نویسنده‌ی کهین یک پژوهش در واج‌ریشه‌شناسی

    He fought with an officer one grade his junior.

    او با افسری که یک درجه (از او) پایین‌تر بود، دعوا کرد.

    noun countable

    شخص جوانتر، فرزند پسر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    When a man enters, his juniors stand up.

    وقتی‌ که شخصی وارد می‌شود، کوچک‌ترها به پا می‌خیزند.

    In summer months, Junior goes to his grandfather's farm.

    در ماه‌های تابستان پسرم به مزرعه‌ی پدربزرگش می‌رود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Jason Robards Sr. and his son, Jason Robards Jr., both attended the party.

    هم جیسون روباردز پدر و هم پسرش جیسون روباردز پسر در مهمانی حضور داشتند.

    noun countable

    دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان

    when I was a junior in college

    وقتی که در سال سوم دانشگاه بودم

    a junior course in mathematics

    کلاس ریاضی ویژه‌ی سال سوم

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a party for juniors only

    یک مهمانی فقط برای سال سومی‌ها

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد junior

    1. adjective subordinate, younger
      Synonyms:
      secondary second lower lesser minor inferior second-string
      Antonyms:
      older senior elder

    Collocations

    one's junior

    1- کسی که از آدم کم‌سن‌تر است، کوچک‌تر از شخص

    2- (از نظر مقام یا درجه) مادون، پایین‌تر

    سوال‌های رایج junior

    معنی junior به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «junior» در زبان فارسی به «جوان‌تر» یا «کم‌تجربه‌تر» ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «junior» معمولاً برای اشاره به فردی که نسبت به دیگری در یک گروه، سازمان یا خانواده، سن یا مرتبه‌ی کمتری دارد به کار می‌رود. این اصطلاح در محیط‌های مختلفی از جمله کاری، آموزشی، ورزشی و خانوادگی کاربرد گسترده‌ای دارد و نشان‌دهنده‌ی جایگاه، رتبه یا سطح تجربه پایین‌تر فرد در مقایسه با دیگران است.

    در محیط‌های کاری، «junior» به کارکنانی گفته می‌شود که تازه‌کار هستند یا در مراحل ابتدایی مسیر حرفه‌ای خود قرار دارند. برای مثال، «junior developer» به برنامه‌نویس تازه‌کار اشاره دارد که هنوز در حال یادگیری و کسب مهارت است و نیازمند راهنمایی و آموزش بیشتر است. این تقسیم‌بندی کمک می‌کند وظایف، مسئولیت‌ها و انتظارات متناسب با سطح تجربه فرد تعیین شود و مسیر پیشرفت حرفه‌ای به‌صورت سازمان‌یافته طی شود.

    در نظام آموزشی نیز، «junior» به دانش‌آموزان یا دانشجویانی اطلاق می‌شود که در سال‌های پایین‌تر تحصیل می‌کنند. برای مثال، در مدارس آمریکایی، دانش‌آموز سال سوم دبیرستان به عنوان «junior» شناخته می‌شود و این مقطع معمولاً با سال‌های ابتدایی ورود به دانشگاه یا آمادگی برای امتحانات نهایی همراه است. این اصطلاح در نظام‌های آموزشی دیگر نیز برای تمایز میان سطوح تحصیلی به کار می‌رود.

    از نظر خانوادگی، «junior» گاهی به فرزند کوچکتر یا به‌ویژه پسر خانواده گفته می‌شود که نامش مشابه نام پدر است. برای مثال، اگر نام پدر «جیمز» باشد، فرزندش ممکن است «جیمز جونیور» خوانده شود که نشان‌دهنده‌ی نسل دوم با همان نام است. این کاربرد در برخی فرهنگ‌ها مرسوم است و به تداوم نام خانوادگی و احترام به نسل‌های قبلی اشاره دارد.

    در ورزش و سایر فعالیت‌های گروهی نیز «junior» به شرکت‌کنندگانی گفته می‌شود که سن پایین‌تر یا تجربه کمتری نسبت به رقیبان اصلی دارند. به همین دلیل، مسابقات و رده‌بندی‌های «junior» اغلب جداگانه برگزار می‌شود تا امکان رقابت عادلانه‌تر فراهم آید و انگیزه‌ای برای پیشرفت در میان افراد جوان‌تر ایجاد شود.

    «junior» مفهومی است که نشان‌دهنده‌ی مرحله‌ی آغازین یا پایین‌تر در یک سلسله‌مراتب است، اما در عین حال حامل امید و پتانسیل پیشرفت و یادگیری نیز می‌باشد. این واژه یادآور مسیر رشد فردی و حرفه‌ای است و نقش مهمی در تعریف جایگاه افراد در محیط‌های مختلف ایفا می‌کند.

    شکل جمع junior چی میشه؟

    شکل جمع junior در زبان انگلیسی juniors است.

    صفت تفضیلی junior چی میشه؟

    صفت تفضیلی junior در زبان انگلیسی more junior است.

    صفت عالی junior چی میشه؟

    صفت عالی junior در زبان انگلیسی most junior است.

    ارجاع به لغت junior

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «junior» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/junior

    لغات نزدیک junior

    • - jungle fowl
    • - jungle gym
    • - junior
    • - junior college
    • - junior featherweight
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.