امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

So-so

ˈsoˈsoʊ ˈsoˈsoʊ ˌsəʊˈsəʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb informal
نه خوب نه بد، نه خیلی خوب نه خیلی بد، نسبتاً خوب، میانه، حد وسط

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- "How are you today?" "oh, so-so"!
- امروز حالتان چطور است؟ چه عرض کنم، بد نیست!
- The movie was so-so; it had some good moments but overall it was just okay.
- فیلم نه خیلی خوب نه خیلی بد بود؛ لحظات خوبی داشت اما در کل خوب بود.
- The food at the restaurant was so-so; it wasn't terrible, but it wasn't great either.
- [کیفیت] غذای رستوران میانه بود. افتضاح نبود اما عالی هم نبود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد so-so

  1. adjective in an acceptable manner
    Synonyms: adequate, passable, average, enough, fair, fair to middling, fair to middling, fairish, indifferent, mediocre, medium, middling, moderate, not bad, not bad, okay, okay, ordinary, passable, respectable, run-of-the-mill, run-of-the-mill, tolerable, undistinguished
    Antonyms: different, distinguished, excellent, exceptional

ارجاع به لغت so-so

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «so-so» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/so-so

لغات نزدیک so-so

پیشنهاد بهبود معانی