فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

So-called

soʊˈkɔːld səʊˈkɔːld
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective B2
    به‌‌اصطلاح، به‌ظاهر، کذایی، ادعایی
    • - a so-called liberal
    • - یک شخص به‌اصطلاح لیبرال
    • - so-called friend
    • - دوست کذایی
    • - The so-called "healthy" snack was actually packed with sugar and unhealthy ingredients.
    • - این میان‌وعده‌ی به اصطلاح «سالم» در واقع مملو از شکر و مواد ناسالم بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد so-called

  1. adjective supposed
    Synonyms: alleged, allegedly, commonly named, formal, nominal, ostensible, pretended, professed, purported, self-named, self-styled, soi-disant, itular, wrongly named

ارجاع به لغت so-called

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «so-called» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/so-called

لغات نزدیک so-called

پیشنهاد بهبود معانی