فلانی، یارو، اون (شخص یا چیز یا عمل بینام یا نامشخص)
So-and-so is the new employee in the marketing department, but I haven't had a chance to meet him yet.
فلانی کارمند جدید بخش بازاریابی است اما من هنوز فرصتی برای ملاقات با او نداشتهام.
Did you see what so-and-so was wearing to the party last night?
دیدی یارو توی مهمونی دیشب چه لباسی پوشیده بود؟
فلانفلانشده (اشاره به شخصی ناخوشایند)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I can't believe that so-and-so had the audacity to insult me in front of everyone.
باورم نمیشه که اون فلانفلانشده این جسارت رو داشت که در مقابل همه به من توهین کنه.
The so-and-so at the grocery store was extremely rude to me when I asked for assistance.
وقتی توی خواربارفروشی درخواست کمک کردم، اون فلانفلانشده با من خیلی بیادب بود.
بهقدری، چنین و چنان، اینطور و آنطور
The food at the restaurant was so-and-so delicious that we couldn't stop eating.
غذای رستوران بهقدری خوشمزه بود که نمیتوانستیم از خوردن دست بکشیم.
The weather was so-and-so hot that we had to seek shelter indoors.
هوا چنین و چنان بود که مجبور شدیم در داخل خانه پناه بگیریم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «so-and-so» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/so-and-so