فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Professed

prəˈfest prəˈfest

سوم‌شخص مفرد:

professes

وجه وصفی حال:

professing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

مقر، اقرار‌کرده، معترف، خستو، سوگند‌خورده

a professed Christian

کسی که مسیحیت خود را اعلام کرده است.

adjective

وانمودین، تظاهری، دروغی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

He was betrayed by his professed friends.

دوستان دروغین به او خیانت کردند.

adjective

(کشیش) سوگند خورده (و در مراسم آغاز خدمت شرکت کرده)

adjective

مدعی، خود گفته، داوخواه

a professed mathematician

کسی که بنا به قول خود ریاضیدان است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد professed

  1. adjective openly declared as such
    Synonyms:
    declared avowed pledged
  1. verb admit (to a wrongdoing)
    Synonyms:
    admitted confessed acknowledged conceded declared stated announced asserted affirmed claimed avowed vouched pretended feigned affected
    Antonyms:
    hidden concealed

ارجاع به لغت professed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «professed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/professed

لغات نزدیک professed

پیشنهاد بهبود معانی