سومشخص مفرد:
professesوجه وصفی حال:
professingمقر، اقرارکرده، معترف، خستو، سوگندخورده
a professed Christian
کسی که مسیحیت خود را اعلام کرده است.
وانمودین، تظاهری، دروغی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was betrayed by his professed friends.
دوستان دروغین به او خیانت کردند.
(کشیش) سوگند خورده (و در مراسم آغاز خدمت شرکت کرده)
مدعی، خود گفته، داوخواه
a professed mathematician
کسی که بنا به قول خود ریاضیدان است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «professed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/professed