با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Professed

prəˈfest prəˈfest
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    professes
  • وجه وصفی حال:

    professing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
مقر، اقرار‌کرده، معترف، خستو، سوگند‌خورده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- a professed Christian
- کسی که مسیحیت خود را اعلام کرده است.
adjective
وانمودین، تظاهری، دروغی
- He was betrayed by his professed friends.
- دوستان دروغین به او خیانت کردند.
adjective
(کشیش) سوگند خورده (و در مراسم آغاز خدمت شرکت کرده)
adjective
مدعی، خود گفته، داوخواه
- a professed mathematician
- کسی که بنا به قول خود ریاضیدان است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد professed

  1. adjective Openly declared as such
    Synonyms: avowed, declared, pledged
  2. verb Admit (to a wrongdoing)
    Synonyms: pretended, declared, confessed, avowed, vouched, stated, claimed, asserted, announced, affirmed, affected, admitted, conceded, feigned, acknowledged
    Antonyms: concealed, hidden

ارجاع به لغت professed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «professed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/professed

لغات نزدیک professed

پیشنهاد بهبود معانی