Okay

    ˌoʊˈkeɪ ˌəʊˈkeɪ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      okayed

    • شکل سوم:

      okayed

    • سوم‌شخص مفرد:

      okays

    • وجه وصفی حال:

      okaying

    • شکل جمع:

      okays

    معنی‌ها

    adjective adverb A1
    ( ok ) صحیح است، خوب، بسیار خوب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    noun
    (اعلام موافقت کردن با کسی یا چیزی) اجازه، تصویب
    verb - transitive
    تصویب کردن، موافقت کردن
    abbreviation
    Oklahoma
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد okay

    1. adjective acceptable, satisfactory
      Synonyms:
      good ok fine all right satisfactory adequate correct accurate fair passable tolerable permitted in order not bad so-so surely convenient middling
      Antonyms:
      bad wrong incorrect unacceptable unsatisfactory unsuitable intolerable
    1. noun agreement
      Synonyms:
      approval permission consent acceptance assent ok yes authorization endorsement sanction blessing favor affirmation green light go-ahead approbation say-so seal of approval benediction
      Antonyms:
      disagreement refusal denial veto
    1. verb agree to
      Synonyms:
      approve accept ok endorse authorize accredit sanction consent to confirm certify pass give one’s consent say yes to condone give the go-ahead give the green light rubber-stamp notarize
      Antonyms:
      disagree refuse reject deny veto

    ارجاع به لغت okay

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «okay» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/okay

    لغات نزدیک okay

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه