آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Accredit

əˌkredət əˈkredɪt

گذشته‌ی ساده:

accredited

شکل سوم:

accredited

سوم‌شخص مفرد:

accredits

وجه وصفی حال:

accrediting

معنی accredit | جمله با accredit

verb - transitive

اعتبارنامه دادن، استوارنامه دادن(به)، معتبر ساختن،اختیار دادن، اطمینان کردن(به)، مورد اطمینان بودن یا شدن، به رسمیت شناختن(مؤسسات فرهنگی)، معتبر شناختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

They accredited prophets with healing power.

نیروی شفابخشی را به پیغمبران نسبت می‌دادند.

all the privileges accredited to a leader

کلیه‌ی امتیازات منسوب به یک رهبر

نمونه‌جمله‌های بیشتر

All the actions accredited to him.

همه اعمالی که به او نسبت می‌دادند.

an accredited representative

نماینده‌ی مجاز

an accredited diplomat

دیپلمات دارای استوارنامه

an accredited college

کالج معتبر، دانشگاه دارای امتیازنامه رسمی

Our college's accreditation was issued in 1993.

امتیاز تأسیس مدرسه عالی ما در سال 1993 صادر شد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد accredit

  1. verb attribute responsibility or achievement
  1. verb give authorization or control
    Antonyms:

سوال‌های رایج accredit

گذشته‌ی ساده accredit چی میشه؟

گذشته‌ی ساده accredit در زبان انگلیسی accredited است.

شکل سوم accredit چی میشه؟

شکل سوم accredit در زبان انگلیسی accredited است.

وجه وصفی حال accredit چی میشه؟

وجه وصفی حال accredit در زبان انگلیسی accrediting است.

سوم‌شخص مفرد accredit چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد accredit در زبان انگلیسی accredits است.

ارجاع به لغت accredit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «accredit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/accredit

لغات نزدیک accredit

پیشنهاد بهبود معانی