با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Vain

veɪn veɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more vain
  • صفت عالی:

    most vain

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
بیهوده، عبث، بی‌فایده، باطل، پوچ، ناچیز، جزئی، تهی، توخالی، بی‌ارزش، واهی، بی‌نتیجه، بی‌خود، بی‌ثمر، بیجا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- vain promises
- قول‌های توخالی
- vain ceremonies
- مراسم پوچ
- our vain search to find the ring
- جستجوی بیهوده‌ی ما برای یافتن انگشتر
- vain hope
- امید بیجا
- a vain attempt
- کوشش بیهوده
- I waited for her in vain.
- بیهوده برای او صبر کردم.
- our complaints were in vain.
- شکوه‌های ما بی‌ثمر بودند.
- do not utter God's name in vain.
- نام خداوند را با بی‌حرمتی بر زبان نیاور.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
adjective
غره، مغرور، (به خود) نازنده، (به خود) بالنده
- Zhilla is vain about her looks.
- ژیلا به قیافه‌اش می‌نازد.
- too much success has made him vain.
- موفقیت زیاد او را غره کرده است.
- he is very vain about his education.
- خیلی درباره‌ی تحصیلاتش به خود می‌بالد.
- don't be vain about your wealth, it can vanish in one night; don't be vain about your looks, it can vanish after one fever
- به مالت نناز به شبی بنده / به شکلت نناز به تبی بنده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vain

  1. adjective egotistical
    Synonyms: arrogant, big-headed, boastful, cocky, conceited, egocentric, egoistic, haughty, high-and-mighty, inflated, narcissistic, ostentatious, overweening, pleased with oneself, proud, puffed up, self-important, stuck-up, swaggering, swollen-headed, vainglorious
    Antonyms: modest, shy
  2. adjective futile, useless
    Synonyms: abortive, barren, bootless, delusive, delusory, empty, frivolous, fruitless, going nowhere, hollow, idle, inefficacious, insignificant, in vicious circle, misleading, not a prayer, no-win, nugatory, on a treadmill, otiose, paltry, petty, pointless, profitless, puny, senseless, shuck, slight, sterile, time-wasting, trifling, trivial, unavailing, unimportant, unnotable, unproductive, unprofitable, valueless, void, worthless
    Antonyms: possible

ارجاع به لغت vain

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vain» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vain

لغات نزدیک vain

پیشنهاد بهبود معانی