بیهوده، بیمصرف، مهمل، بینفع، بیسود، بدون منفعت، بیمعنی، بیثمر، بینتیجه، بیعملکرد، بهدردنخور، بیخاصیت، بیاثر
His repetitive arguments became otiose, as they failed to convince anyone.
استدلالهای تکراری او بهدلیل اینکه نتوانستند کسی را متقاعد کنند، بیثمر شدند.
The author's liberal use of otiose adjectives detracted from the clarity of the story.
استفادهی آزادانهی نویسنده از صفتهای بیهوده از وضوح داستان کاسته است.
بیکار، علاف، کاهل، تنبل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Instead of using the time wisely, the otiose student wasted hours scrolling through social media.
دانشآموز کاهل بهجای استفادهی عاقلانه از زمان، ساعتها را با گشتن در رسانههای اجتماعی تلف کرد.
The otiose employee was constantly found sitting at their desk doing nothing.
کارمند تنبل دائماً پشت میز آنها نشسته بود و هیچ کاری انجام نمیداد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «otiose» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/otiose