صفت تفضیلی:
more indolentصفت عالی:
most indolentسست، تنبل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
old and fat and indolent
پیر و چاق و تنبل
the indolent heat of the afternoon
گرمای کسالتبار بعدازظهر
an indolent tumor
غدهی بیدرد
an indolent ulcer
زخم (معدهی) دیرجوش
Leprosy is an indolent disease.
جذام نوعی بیماری است که پیشرفت آن تدریجی میباشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «indolent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/indolent