آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۴ فروردین ۱۴۰۳

    Proud

    praʊd praʊd praʊd

    صفت تفضیلی:

    prouder

    صفت عالی:

    proudest

    معنی proud | جمله با proud

    adjective B1

    مفتخر، خشنود، سربلند، سرافراز، افتخارآمیز، گران‌سر

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    I am proud to have such students.

    از داشتن چنین شاگردانی مفتخرم.

    My children make me proud.

    فرزندانم مرا سربلند می‌کنند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    She was proud to be invited too.

    از اینکه او را هم دعوت کرده بودند، سربلند بود.

    Their wedding was a proud day for their parents.

    عروسی آن دو برای والدینشان روز افتخار‌آمیزی بود.

    I am proud of you.

    به تو افتخار می‌کنم.

    I am proud to present to you tonight's speaker.

    مفتخرم که سخنران امشب را به حضورتان معرفی کنم.

    He is proud of his own looks.

    از قیافه‌ی خودش خشنود است.

    our proud army

    ارتش سرافراز ما

    adjective B2

    مغرور، متکبر، غرورانگیز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    The proud rulers that are now resting under this soil.

    حکمرانان مغروری که اکنون زیر این خاک خفته‌اند.

    the proudest moment of her life

    غرورانگیزترین لحظه‌ی عمر او

    adjective adverb

    انگلیسی بریتانیایی قدعلم‌کرده، بلند، عظیم، به‌طور بلندی

    The proud oak tree stood tall in the middle of the forest.

    درخت بلوط عظیم در وسط جنگل قرار گرفته بود.

    The proud peacock displayed its vibrant feathers for all to see.

    طاووس عظیم پرهای رنگی خود را برای همه به نمایش گذاشت.

    adjective

    شاد، سرمست، فرخنده، مسرور، خوش‌حال

    The proud parents beamed as they watched their child receive the award.

    والدین مسرور هنگام دریافت جایزه‌ی فرزندشان شاد شدند.

    proud people

    مردم فرخنده

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد proud

    1. adjective pleased, pleasing
      Synonyms:
      glad content satisfied gratified fine great rewarding satisfying appreciative contented glorious grand gorgeous impressive magnificent majestic splendid imposing memorable noble spirited stately sublime superb well-pleased dignified eminent honored illustrious self-respecting valiant vigorous fiery great-hearted august red-letter
      Antonyms:
      sad sorry
    1. adjective arrogant, self-important
      Synonyms:
      conceited egotistical haughty pompous vain boastful cocky overbearing self-important superior pretentious snobbish stuck-up disdainful scornful lofty narcissistic insolent domineering egotistic presumptuous self-satisfied contemptuous dismissive ostentatious supercilious high-handed cavalier snooty high-and-mighty vainglorious puffed up bloated cool sniffy huffy
      Antonyms:
      modest humble meek

    Collocations

    be proud to

    مفتخر بودن به، سرفراز بودن

    proud of

    سرفراز، سربلند، مفتخر، خشنود (از)

    Idioms

    (as) proud as a peacock

    بسیار سربلند، بسیار مغرور

    do somebody proud

    (عامیانه) خوب پذیرایی کردن، با احترام زیاد با کسی رفتار کردن

    do oneself proud

    بسیار موفق بودن، خیلی خوب کار کردن

    سوال‌های رایج proud

    صفت تفضیلی proud چی میشه؟

    صفت تفضیلی proud در زبان انگلیسی prouder است.

    صفت عالی proud چی میشه؟

    صفت عالی proud در زبان انگلیسی proudest است.

    ارجاع به لغت proud

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «proud» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/proud

    لغات نزدیک proud

    • - protuberant
    • - protuberate
    • - proud
    • - proud flesh
    • - proud of
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    conversationalist copilot cornerstone cornstarch eid al-adha eleventh eliot elude emergence emergent empathetic empowerment ethics evan even-tempered پرورش ایاب و ذهاب راسخ رسوخ رشک رشک بردن رعیت رفعت روزن رهگذر زادبوم زرتشت زرشک زرشکی ساروج
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.