گذشتهی ساده:
sublimedشکل سوم:
sublimedسومشخص مفرد:
sublimesوجه وصفی حال:
sublimingبرین، والا، رفیع، بلند پایه، عرشی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the sublime style of Milton's poetry
سبک والای شعر میلتون
a sublime Islamic leader
یک رهبر اسلامی ارجمند
in a sublime spirit of sacrifice
با یک روح فداکاری عالی
He gradually turned into a sublime husband.
کمکم شوهر جالبتوجهی شد.
selfishness sublimed into care for public welfare
خودخواهی که به علاقه نسبت به رفاه همگانی تبدیل شده است
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sublime» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sublime