صفت تفضیلی:
holierصفت عالی:
holiestمقدس، منزه و پاکدامن، وقفشده، خدا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a holy war
جنگ مقدس
holy water
آب مقدس (برای غسل تعمید)
Her memory will always be holy to me.
خاطرهی او همیشه برایم مقدس خواهد بود.
the holy ground in which he is buried
زمین مقدسی که در آن به خاک سپرده شده است
the Holy Book
کتاب آسمانی
holy God
خدای تعالی
a holy woman
زنی پارسا
He lived a holy life.
او با پرهیزکاری زندگی کرد.
This child is a holy terror!
این بچه دنیا را عاصی میکند!
Holy cow! (or holy smoke!)!
وای!، عجب!، نه بابا!
the holiest of the holies
مقدسترین مقدسات
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «holy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/holy