امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Sanctified

    American: ˈsæŋktɪfaɪd British: ˈsæŋktɪfaɪd
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • سوم‌شخص مفرد:

      sanctifies

    • وجه وصفی حال:

      sanctifying

    معنی‌ها

    adjective
    مقدس، تقدیس‌شده، آشویی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    adjective
    مقدسنما، جانماز آبکش
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد sanctified

    1. adjective Marked by God's favor, especially in heaven
      Synonyms:
      anointed pure
    1. verb render holy by means of religious rites
      Synonyms:
      hallowed consecrated dedicated blessed purified glorified purged
      Antonyms:
      desecrated dishonored
    1. adjective made or declared or believed to be holy; devoted to a deity or some religious ceremony or use
      Synonyms:
      holy sacred blest hallowed consecrated venerated inviolable sacrosanct

    ارجاع به لغت sanctified

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sanctified» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sanctified

    لغات نزدیک sanctified

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه