آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Pious

ˈpaɪəs ˈpaɪəs

معنی pious | جمله با pious

adjective

دین‌دار، پرهیزگار، زاهد، متقی، پارسا، وارسته، متدین

Aunt Turan was a pious woman.

عمه توران زن پارسایی بود.

pious deeds such as fasting and almsgiving

اعمال تقوا مانند روزه و زکات

adjective

ریاکار، جانمازآب‌کش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

She always appeared pious in front of her parents, but her actions told a different story.

او همیشه در مقابل پدر و مادرش ریاکار ظاهر می‌شد، اما اعمال او حکایت دیگری داشت.

The pious nun's true intentions were questioned by her peers.

نیت واقعی راهبه‌ی ریاکار مورد تردید همسالانش قرار گرفت.

adjective

مطیع

The pious priest spent hours in prayer each day.

کشیش مطیع هر روز ساعت‌ها به دعا می‌پرداخت.

The pious man's sense of duty guided his every decision.

احساس تکلیف مرد مطیع، هر تصمیم او را هدایت می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد pious

ارجاع به لغت pious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pious

لغات نزدیک pious

پیشنهاد بهبود معانی