آخرین به‌روزرسانی:
Orthodox
ˈɔːrθədɑːks
ˈɔːθədɒks
صفت تفضیلی:
more orthodoxصفت عالی:
most orthodoxمعنی orthodox | جمله با orthodox
adjective
C2
فریور، درست، دارای عقیده درست، مطابق عقاید کلیسای مسیح، مطابق مرسوم، پیرو کلیسای ارتدکس
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
orthodox ideas
عقاید به روال (معمولی)
Her behavior was not at all orthodox.
رفتار او اصلاً عادی نبود.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
an orthodox Christian
یک مسیحی راستین
orthodox Marxism
مارکسیسم متعارفی (پذیرفته)
انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد orthodox
-
adjective accepted, traditionalSynonyms:traditional approved official recognized established conventional customary proper correct legitimate sound true right acknowledged admitted standard received religious doctrinal canonical authoritative devout pious straight square conservative conformist sanctioned in line rightful well-established straight arrow according to the book by the numbers buttoned-down punctilious traditionalistic old-line die-hard reactionaryAntonyms:
سوال‌های رایج orthodox
صفت تفضیلی orthodox چی میشه؟
صفت تفضیلی orthodox در زبان انگلیسی more orthodox است.
صفت عالی orthodox چی میشه؟
صفت عالی orthodox در زبان انگلیسی most orthodox است.
ارجاع به لغت orthodox
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «orthodox» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/orthodox
لغات نزدیک orthodox
- - orthodontics
- - orthodontist
- - orthodox
- - orthodoxy
- - orthoepy