شکل نوشتاری این لغت در حالت صفت (adjective): straight-arrow
انگلیسی آمریکایی بچهمثبت (شخص)، صادق، درستکار (گاهی با تداعی خشکی و قدیمیمسلکی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Despite his rebellious past, he has now become a straight arrow.
علیرغم اینکه او در گذشته کلهشق بود اما اکنون بچهمثبت است.
He was known for being a straight-arrow student who always followed the rules.
او به دانشآموزی درستکاری که همیشه از قوانین پیروی میکرد، معروف بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «straight arrow» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/straight-arrow