با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Die-hard

آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

این واژه در حالت اسم (Noun) به این شکل نوشته می‌شود: diehard

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective noun countable
جان‌سخت، سخت‌جان، دیرمیر، سرسخت، پراستقامت (شخص یا چیزی که سخت مقاوم است و دیر از بین می‌رود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Have you seen the movie die hard?
- آیا فیلم جان‌سخت را دیده‌ای؟
- He was a die-hard soldier.
- سرباز سخت‌جانی بود.
adjective
مرتجع
- a die-hard conservative
- اصولگرای مرتجع
- die-hard politicians
- سیاست‌مداران مرتجع
adjective
دو آتشه، سرسخت
- one of Hitler's die-hard supporters
- یکی از هواخواهان سرسخت هیتلر
- die-hard fans
- طرفداران دوآتشه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد die-hard

  1. adjective uncompromising
    Synonyms: conservative, convinced, dyed-in-the-wool, extremist, firm, fogyish, immovable, inflexible, intransigent, old-line, orthodox, Philistine, reactionary, right, standpat, Tory, traditionalistic, ultraconservative, unreconstructed
    Antonyms: compromising, conceding, flexible

ارجاع به لغت die-hard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «die-hard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/die-hard-or-diehard

لغات نزدیک die-hard

پیشنهاد بهبود معانی