فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Die-hard

توضیحات:

این واژه در حالت اسم (Noun) به این شکل نوشته می‌شود: diehard

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective noun countable

جان‌سخت، سخت‌جان، دیرمیر، سرسخت، پراستقامت (شخص یا چیزی که سخت مقاوم است و دیر از بین می‌رود)

Have you seen the movie die hard?

آیا فیلم جان‌سخت را دیده‌ای؟

He was a die-hard soldier.

سرباز سخت‌جانی بود.

adjective

مرتجع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

a die-hard conservative

اصولگرای مرتجع

die-hard politicians

سیاست‌مداران مرتجع

adjective

دو آتشه، سرسخت

one of Hitler's die-hard supporters

یکی از هواخواهان سرسخت هیتلر

die-hard fans

طرفداران دوآتشه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد die-hard

  1. adjective uncompromising
    Synonyms:
    firm inflexible intransigent immovable conservative orthodox traditionalistic right reactionary convinced extremist dyed-in-the-wool unreconstructed ultraconservative standpat old-line Tory fogyish Philistine
    Antonyms:
    flexible compromising conceding

ارجاع به لغت die-hard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «die-hard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/die-hard-or-diehard

لغات نزدیک die-hard

پیشنهاد بهبود معانی