گذشتهی ساده:
divinedشکل سوم:
divinedسومشخص مفرد:
divinesوجه وصفی حال:
diviningصفت تفضیلی:
more divineصفت عالی:
most divineخدایی، یزدانی، الهی، آسمانی
Artists often describe inspiration as a divine gift.
هنرمندان اغلب الهام را هدیهای خدایی توصیف میکنند.
Many religions teach about divine guidance in human life.
بسیاری از ادیان دربارهی هدایت الهی در زندگی انسان آموزش میدهند.
the divine will
مشیت الهی
divine inspiration
الهام خداوند
to err is human, to forgive divine
اشتباه کار انسان است و بخشش کار خدا
divine worship
عبادت مذهبی
a Puritan divine
کشیش پیوریتان
قدیمی فوقالعاده، بینظیر، عالی، شگفتانگیز، لذتبخش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Your cooking is simply divine.
آشپزی تو واقعاً عالی است.
The concert was divine; I enjoyed every moment.
کنسرت شگفتانگیز بود؛ از هر لحظهی آن لذت بردم.
حدس زدن، پیشبینی کردن
She divined the fall of the city.
او سقوط شهر را پیشبینی کرد.
She quickly divined their real intention.
او بهسرعت منظور واقعی آنها را حدس زد.
پیدا کردن، جستوجو کردن (آب یا مواد معدنی با چوب یا میلهای Yشکل)
Despite skepticism, he continued to divine for water in the arid land.
باوجود تردیدها، او همچنان در زمین خشک برای پیدا کردن آب تلاش میکرد.
He learned how to divine minerals underground from his grandfather.
او از پدربزرگش یاد گرفت که چگونه مواد معدنی زیرزمینی را پیدا کند.
صفت تفضیلی divine در زبان انگلیسی more divine است.
صفت عالی divine در زبان انگلیسی most divine است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «divine» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/divine