( forbode =) پیشگویی کردن، تفال بد زدن، قبلاً بدل کسی اثر کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They thought that eclipses of the sun forebode evil.
آنها فکر میکردند که خسوف بدشگون است.
Clouds that forebode a storm.
ابرهایی که از توفان آگاهی میدادند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «forebode» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/forebode