امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Forebode

fɔːˈboʊd fɔːˈbəʊd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
( forbode =) پیشگویی کردن، تفال بد زدن، قبلاً بدل کسی اثر کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- They thought that eclipses of the sun forebode evil.
- آن‌ها فکر می‌کردند که خسوف بدشگون است.
- Clouds that forebode a storm.
- ابرهایی که از توفان آگاهی می‌دادند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد forebode

  1. verb predict, warn
    Synonyms:
    forecast foresee foretell warn indicate foreshadow presage portend prognosticate bode forewarn promise betoken omen premonish augur foretoken

ارجاع به لغت forebode

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «forebode» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/forebode

لغات نزدیک forebode

پیشنهاد بهبود معانی