با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Foretoken

American: fɔːrˈtoʊkən British: ˈfɔːˌtəʊkən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive adverb
نشان پیش، مقدمه، پیشگویی کردن، قبلاً آگاهانیدن، اعلام قبلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد foretoken

  1. verb To give an indication of something in advance
    Synonyms: adumbrate, augur, bode, forecast, forerun, foreshadow, foretell, portend, prefigure, presage, prognosticate
  2. noun A phenomenon that serves as a sign or warning of some future good or evil
    Synonyms: augury, forerunner, omen, portent, prefigurement, presage, prognostic, prognostication, sign
  3. noun An event that is experienced as indicating important things to come
    Synonyms: augury, sign, preindication

ارجاع به لغت foretoken

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «foretoken» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/foretoken

لغات نزدیک foretoken

پیشنهاد بهبود معانی