امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Foretoken

American: fɔːrˈtoʊkən British: ˈfɔːˌtəʊkən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive adverb
نشان پیش، مقدمه، پیشگویی کردن، قبلاً آگاهانیدن، اعلام قبلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد foretoken

  1. verb To give an indication of something in advance
    Synonyms:
    adumbrate augur bode forecast forerun foreshadow foretell portend prefigure presage prognosticate
  1. noun A phenomenon that serves as a sign or warning of some future good or evil
    Synonyms:
    augury forerunner omen portent prefigurement presage prognostic prognostication sign
  1. noun An event that is experienced as indicating important things to come
    Synonyms:
    augury sign preindication

ارجاع به لغت foretoken

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «foretoken» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/foretoken

لغات نزدیک foretoken

پیشنهاد بهبود معانی