با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Prefigure

priːˈfɪɡjər ˌpriːˈfɪɡə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
از پیش نشان دادن، از پیش تصور کردن، قبلاً اعلام کردن، قبلاً نشان دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prefigure

  1. verb To give an indication of something in advance
    Synonyms: adumbrate, augur, bode, forecast, forerun, foreshadow, foretell, foretoken, portend, presage, prognosticate
  2. verb Indicate by signs
    Synonyms: symbolize, foreshadow, indicate, foretell, presage, adumbrate, signify, bode, hint, portend, imagine, auspicate, prognosticate, omen, suggest, betoken, type, augur, typify, forecast, predict

ارجاع به لغت prefigure

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prefigure» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prefigure

لغات نزدیک prefigure

پیشنهاد بهبود معانی