فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Auspicate

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • verb - transitive
    به مبارکی افتتاح کردن، گشودن، پیشگویی کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد auspicate

  1. verb Indicate by signs
    Synonyms: bode, portend, prognosticate, omen, presage, betoken, foreshadow, augur, foretell, prefigure, forecast, predict

ارجاع به لغت auspicate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «auspicate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/auspicate

لغات نزدیک auspicate

پیشنهاد بهبود معانی