گذشتهی ساده:
signedشکل سوم:
signedسومشخص مفرد:
signsوجه وصفی حال:
signingشکل جمع:
signsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(قانوناً یا رسماً ملک یا چیزی را به کسی) منتقل کردن، تفویض کردن
هنگام آمدن (یا رفتن) دفتر را امضا کردن
(رادیو و تلویزیون) پایان برنامه را اعلام کردن، به پخش خاتمه دادن
تایید کردن، موافقت کردن
(بهویژه با امضای قرارداد و غیره) استخدام کردن یا شدن، به کار گرفتن
نامنویسی کردن، ثبتنام کردن، به عضویت ... درآمدن، برای دورهی ... ثبتنام کردن، عضو ... شدن
استخدام کردن، به کار گرفتن، قرارداد بستن
امضا زدن موقع خروج از مکانی
(با انگشت در هوا و یا روی سینهی خود) صلیب کشیدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sign» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sign