گذشتهی ساده:
signedشکل سوم:
signedسومشخص مفرد:
signsوجه وصفی حال:
signingشکل جمع:
signsامضا کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
Please sign here.
لطفاً اینجا را امضا کنید.
Please sign at the bottom of the page.
لطفاً در پایین صفحه امضا کنید.
امضا کردن (چیزی)، پای ... را امضا کردن، امضای خود را پای ... زدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He forgot to sign the check.
یادش رفت چک را امضا کند.
Can you sign this form?
آیا میتوانید امضای خود را پای این فرم بزنید؟
ورزش قرارداد بستن
Al Nassr Football Club announced on social media that they had signed Cristiano Ronaldo on a two-and-a-half-year contract.
باشگاه فوتبال النصر در شبکههای اجتماعی اعلام کرد که با کریستیانو رونالدو قراردادی دوونیم ساله بسته است.
Our team has signed two new players.
تیم ما با دو بازیکن جدید قرارداد بسته است.
علامت دادن، اشاره کردن (با استفاده از حرکات دست و بدن)
She signed for him to stop talking during the meeting.
به او علامت داد که در طول جلسه صحبت نکند.
He signed that he wanted to go.
اشاره کرد که میخواهد برود.
از زبان اشاره استفاده کردن
She signs to communicate with her deaf friend.
او برای برقراری ارتباط با دوست ناشنوایش از زبان اشاره استفاده میکند.
He signs during the meeting.
او در طول نشست از زبان اشاره استفاده میکند.
ارتباط برقرار کردن (با کسی) (با استفاده از زبان اشاره)
The deaf community relies on sign language to sign with one another.
جامعهی ناشنوایان برای ارتباط برقرار کردن با یکدیگر به زبان اشاره متکی هستند.
The parents enthusiastically signed to their toddler.
والدین با اشتیاق با کودک نوپای خود ارتباط برقرار کردند.
تابلو
I saw a sign warning visitors to be cautious of falling rocks.
تابلویی دیدم که به بازدیدکنندگان هشدار میداد که مراقب سقوط سنگها باشند.
Please read the sign carefully before entering the building.
لطفاً پیش از ورود به ساختمان تابلو را بهدقت بخوانید.
علامت (با بدن)
She gave a sign to indicate it was time to leave.
علامت داد که نشان دهد زمان رفتن فرارسیده است.
the coach's hand signs
علامتهای دست مربی
زبانشناسی اشاره (زبان)
I learned sign.
اشاره را یاد گرفتم.
She quickly learned how to communicate using sign language.
او بهسرعت یاد گرفت که چگونه با استفاده از زبان اشاره ارتباط برقرار کند.
نشان، نشانه، علامت
Black is a sign of mourning.
مشکی نشان سوگواری است.
the signs of spring
نشانههای بهار
Silence is a sign of acceptance.
سکوت علامت رضاست.
علامت، نشانه (نوشتاری)
x and ÷ are mathematical signs.
x و ÷ علامتهای ریاضی هستند.
$ is the sign for the US dollar.
$ نشانهی دلار آمریکا است.
زبانشناسی نشانه (زبانی)
Linguists analyze the relationship between the sign and its referent.
زبانشناسان رابطهی بین نشانه و مرجع آن را تحلیل میکنند.
In this sentence, the word "book" serves as a sign for a physical object.
در این جمله، لغت «کتاب» بهعنوان نشانهای برای یک جسم فیزیکی عمل میکند.
برج (فلکی)
Her sign is Virgo.
برج او سُنبُله است.
His sign is Leo.
برج او اسد است.
جانورشناسی گیاهشناسی نشانه (عینی) (بیماری)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
The wilting leaves are a clear sign of a plant disease.
پژمرده شدن برگها نشانهی بارز بیماری گیاهی هستند.
The animal's loss of appetite and lethargy were obvious signs of disease.
از دست دادن اشتها و بیحالی حیوان از نشانههای آشکار بیماری بودند.
جانورشناسی ردّپا
There were plenty of bear signs but no bears.
ردپای خرس زیاد بود ولی خرسی وجود نداشت.
We followed the signs.
ردّپا را دنبال کردیم.
علامتگذاری کردن
John forgot to sign the package.
جان فراموش کرد بسته را علامتگذاری کند.
She decided to sign the trail.
تصمیم گرفت مسیر را علامتگذاری کند.
منتقل کردن (دارایی و غیره) (رسماً)
She signed over her property to her brother.
او داراییاش را به برادرش منتقل کرد.
Never sign over the property to your son.
هرگز ملک را به پسرتان منتقل نکنید.
(قانوناً یا رسماً ملک یا چیزی را به کسی) منتقل کردن، تفویض کردن
هنگام آمدن (یا رفتن) دفتر را امضا کردن
(برای دریافت بیمهی بیکاری) درخواست دادن
نامنویسی کردن، ثبتنام کردن
قرارداد بستن، قرارداد امضا کردن
نامنویسی کردن، ثبتنام کردن، به عضویت ... درآمدن، برای دورهی ... ثبتنام کردن، عضو ... شدن
استخدام کردن، به کار گرفتن، قرارداد بستن
امضا زدن موقع خروج از مکانی
(با انگشت در هوا و یا روی سینهی خود) صلیب کشیدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sign» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sign