شکل جمع:
precursorsپیشدرآمد، مقدمه، طلیعه
The invention of the printing press was a precursor to the spread of knowledge and literacy.
اختراع ماشین چاپ پیشدرآمدی برای گسترش دانش و سواد بود.
The discovery of fire was a precursor to the development of civilization.
کشف آتش مقدمهای برای توسعه تمدن بود.
زیستشناسی شیمی پیشماده، پیشساز
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی زیستشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The precursor to adrenaline is a molecule called noradrenaline.
پیشمادهی آدرنالین مولکولی به نام نورآدرنالین است.
The precursor to protein synthesis is the transcription of DNA into RNA.
پیشساز سنتز پروتئین رونویسی DNA به RNA است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «precursor» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/precursor