آخرین به‌روزرسانی:

Usher

ˈʌʃər ˈʌʃər ˈʌʃə

گذشته‌ی ساده:

ushered

شکل سوم:

ushered

سوم‌شخص مفرد:

ushers

وجه وصفی حال:

ushering

شکل جمع:

ushers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun

راهنما، راهنما یا کنترل سینما و غیره

verb - transitive

راهنمایی کردن، طلیعه چیزی بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

to usher the spectators to their seats

تماشاچیان را به صندلی‌های خود راهنمایی کردن

verb - intransitive

به‌وجود آوردن، ایجاد کردن

an opportunity to usher in an new era of peace in Europe

فرصتی برای به‌وجود آوردن دوران جدید صلح در اروپا

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد usher

  1. noun person who guides others to place
    Synonyms:
    guide leader escort conductor pilot lead attendant herald precursor page doorkeeper doorperson
  1. verb guide
    Synonyms:
    lead direct steer conduct escort introduce show around show in show out marshal pilot bring in receive open the door precede herald pave the way initiate launch set up institute originate preface inaugurate

سوال‌های رایج usher

گذشته‌ی ساده usher چی میشه؟

گذشته‌ی ساده usher در زبان انگلیسی ushered است.

شکل سوم usher چی میشه؟

شکل سوم usher در زبان انگلیسی ushered است.

شکل جمع usher چی میشه؟

شکل جمع usher در زبان انگلیسی ushers است.

وجه وصفی حال usher چی میشه؟

وجه وصفی حال usher در زبان انگلیسی ushering است.

سوم‌شخص مفرد usher چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد usher در زبان انگلیسی ushers است.

ارجاع به لغت usher

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «usher» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/usher

لغات نزدیک usher

پیشنهاد بهبود معانی