گذشتهی ساده:
usheredشکل سوم:
usheredسومشخص مفرد:
ushersوجه وصفی حال:
usheringشکل جمع:
ushersراهنما، راهنما یا کنترل سینما و غیره
راهنمایی کردن، طلیعه چیزی بودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to usher the spectators to their seats
تماشاچیان را به صندلیهای خود راهنمایی کردن
بهوجود آوردن، ایجاد کردن
an opportunity to usher in an new era of peace in Europe
فرصتی برای بهوجود آوردن دوران جدید صلح در اروپا
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «usher» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/usher