Preface

ˈprefɪs ˈprefɪs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    prefaced
  • شکل سوم:

    prefaced
  • سوم‌شخص مفرد:

    prefaces
  • وجه وصفی حال:

    prefacing
  • شکل جمع:

    prefaces

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive countable
دیباچه، مقدمه، سرآغاز، آغاز، پیش‌گفتار، دیباچه نوشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Usually, a preface explains the purpose and plan of a book.
- معمولاً پیشگفتار منظور کتاب و طرح آن را بیان می‌کند.
- Our discord may be a preface to the enemy's victory.
- همدل نبودن ما ممکن است پیش‌درآمد پیروزی دشمن باشد.
- He prefaced the novel by a short account of when and how it was written.
- در پیشگفتار رمان تاریخ و چگونگی نگارش آن را شرح داد.
- We hope these talks will preface a durable peace.
- امیدواریم که این مذاکرات سرآغاز یک صلح پایدار باشد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد preface

  1. noun introduction
    Synonyms: beginning, exordium, explanation, foreword, overture, preamble, preliminary, prelude, prelusion, proem, prolegomenon, prologue
    Antonyms: appendix, conclusion, ending, epilogue, finish
  2. verb introduce
    Synonyms: begin, commence, launch, lead, lead up to, open, precede, prefix, usher
    Antonyms: conclude, end, finish

ارجاع به لغت preface

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «preface» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/preface

لغات نزدیک preface

پیشنهاد بهبود معانی