با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Overture

ˈoʊvərtjʊr / / -tʃʊr / / -tʃər ˈəʊvətjʊə / / -tʃʊə / / -tʃə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - transitive
    سوراخ، شکاف، آغاز عمل، پیش در آمد، افشا، کشف، مطرح کردن، آغاز کردن
    • - to make overtures for a peace treaty
    • - برای پیمان صلح پیش‌قدم‌شدن
    • - She received overtures from film directors here and abroad.
    • - او از جانب کارگردانان داخلو خارج از کشور پیشنهاداتی دریافت کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد overture

  1. noun introduction, approach
    Synonyms: advance, bid, conciliatory move, exordium, foreword, invitation, offer, opening, preamble, preface, prelude, prelusion, presentation, proem, prologue, proposal, proposition, signal, suggestion, tender
    Antonyms: conclusion, finish

ارجاع به لغت overture

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overture» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overture

لغات نزدیک overture

پیشنهاد بهبود معانی