سوراخ، شکاف، آغاز عمل، پیش در آمد، افشا، کشف، مطرح کردن، آغاز کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to make overtures for a peace treaty
برای پیمان صلح پیشقدمشدن
She received overtures from film directors here and abroad.
او از جانب کارگردانان داخلو خارج از کشور پیشنهاداتی دریافت کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «overture» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overture