گذشتهی ساده:
preludedشکل سوم:
preludedسومشخص مفرد:
preludesوجه وصفی حال:
preludingشکل جمع:
preludesپیشدرآمد، مقدمه، قسمت مقدماتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Those street skirmishes were a prelude to the general uprising.
آن جنگهای خیابانی مقدمهی شورش همگانی بود.
a few lines from the prelude to his epical poem
چند سطر از مقدمهی شعر حماسی او
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «prelude» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prelude