با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Doorkeeper

ˈdɔːrˌkiːpər ˈdɔːˌkiːpə
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: door-keeper

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    دربان، نگهبان در (ورودی)
    • - The doorkeeper greeted everyone who entered the hotel lobby with a smile.
    • - دربان با لبخند به همه‌ی کسانی که وارد لابی هتل می‌شدند، خوشامد گفت.
    • - The door-keeper's job was to ensure that only authorized personnel could enter the sensitive area.
    • - وظیفه‌ی نگهبان در این بود که اطمینان حاصل کند که فقط افراد مجاز وارد این منطقه‌ی حساس شوند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد doorkeeper

  1. noun Someone who guards an entrance
    Synonyms: usher, doorman, door guard, hall-porter, porter, gatekeeper, ostiary
  2. noun The lowest of the minor Holy Orders in the unreformed Western Church but now suppressed by the Roman Catholic Church
    Synonyms: ostiary, ostiarius

ارجاع به لغت doorkeeper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «doorkeeper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/doorkeeper

لغات نزدیک doorkeeper

پیشنهاد بهبود معانی