فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Doorbell

ˈdɔːrbel ˈdɔːbel
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    زنگ در
    • - to ring the doorbell
    • - زنگ در را زدن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد doorbell

  1. noun chime
    Synonyms: buzzer, door knocker, ringer

ارجاع به لغت doorbell

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «doorbell» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/doorbell

لغات نزدیک doorbell

پیشنهاد بهبود معانی