فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Doorknob

ˈdɔːrnɑːb ˈdɔːnɒb

شکل جمع:

doorknobs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

دستگیره‌ی در، چفت در

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Please remember to sanitize the doorknob before leaving.

لطفاً پیش‌از رفتن دستگیره‌ی در را ضدعفونی کنید.

The shiny doorknob caught my attention as I entered the room.

وقتی وارد اتاق شدم، دستگیره‌ی براق در توجهم را جلب کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد doorknob

  1. noun A knob used to release the catch when opening a door (often called `doorhandle' in Great Britain)
    Synonyms:
    doorhandle

ارجاع به لغت doorknob

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «doorknob» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/doorknob

لغات نزدیک doorknob

پیشنهاد بهبود معانی