گذشتهی ساده:
pagedشکل سوم:
pagedسومشخص مفرد:
pagesوجه وصفی حال:
pagingشکل جمع:
pagesصفحه، برگه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
Turn to the page with a picture.
صفحهای را باز کنید که عکس دارد.
the sixth page
صفحهی ششم
a newspapers' sports pages
صفحات ورزشی روزنامه
the editorial page
صفحهی سرمقالهها
I have lost the first page of the letter.
ورق اول نامه را گم کردهام.
I tore a page from the notebook.
یک ورق از دفتر کندم.
the pages of history
رویدادهای تاریخ
another glorious page in his life
فصل افتخارآمیز دیگری در زندگی او
پسر بچه، پادو، خانه شاگرد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The lord chose another boy to page him.
لرد یک پسر دیگر را به نوکری برگزید.
ورق زدن
He paged the book without interest.
او بدون علاقه کتاب را ورق میزد.
She paged through the magazine looking for a suitable picture.
او مجله را ورق میزد و دنبال یک عکس مناسب میگشت.
صفحات را شمارهگذاری کردن
صدا زدن، فراخواندن
The doctor was paged over the loudspeaker.
پزشک را با بلندگو صدا زدند.
پیشخدمتی کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «page» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/page