معنی foliate به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈfoliˌet ˈfoliˌet ˈfoliˌet ˈfoliˌet

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive adjective adverb

برگ‌دار، برگ‌مانند، ورقه‌شده، ورقه‌ورقه شدن، برگ‌برگ شدن، برگ دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- foliated decorations

- آذین‌های برگ‌سان

- Columns with foliate capitals.

- ستون‌هایی که سرستون آن‌ها برگ‌سان است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد foliate

adjective (especially of metamorphic rock) having thin leaflike layers or strata

Synonyms: foliated, foliaceous
verb Number the pages of a book or manuscript

Synonyms: paginate, page

ارجاع به لغت foliate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «foliate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/foliate

لغات نزدیک foliate

- foliaged
- foliar
- foliate
- foliated
- foliation

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel