با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Foliation

ˌfoliˈeɪʃən ˌfoliˈeɪʃən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    برگ‌شماری، برگ، برگ‌سازی
    • - This plant's foliation lasts until the latter parts of autumn.
    • - برگ‌دهی این گیاه تا اواخر پاییز ادامه دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد foliation

  1. noun (botany) the process of forming leaves
    Synonyms: leafing
  2. noun (architecture) leaf-like architectural ornament
    Synonyms: foliage, flakiness, frondage, lamellation, leafiness

ارجاع به لغت foliation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «foliation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/foliation

لغات نزدیک foliation

پیشنهاد بهبود معانی