گذشتهی ساده:
leafedشکل سوم:
leafedسومشخص مفرد:
leafsوجه وصفی حال:
leafingشکل جمع:
leavesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
برگدار شدن، برگ در آوردن
برگدار، پر برگ، برگ آورده، سبز و خرم
take a leaf from someone's book
از کسی سرمشق گرفتن، پیروی کردن (از کسی)
(با ایجاد تغییرات مثبت در رفتار و نگرش) از نو آغاز کردن، فصل جدیدی از کتاب زندگی را گشودن، متحول شدن، آدم دیگری شدن
مثل برگ لرزیدن (از سرما یا ترس)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «leaf» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/leaf