گذشتهی ساده:
thumbedشکل سوم:
thumbedسومشخص مفرد:
thumbsوجه وصفی حال:
thumbingشکل جمع:
thumbsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
نشان رد کردن یا نپذیرفتن چیزی (گرفتن شست به طرف پایین)
دستوپاچلفتی، بیدستوپا
thumb one's nose (at someone or something)
تحقیر کردن، ناچیز شمردن، دستکم گرفتن، جدی نگرفتن، بیاهمیت جلوه دادن
(بالا بردن انگشت شست) نشانهی پذیرش یا پسندیدن چیزی (در ایران در دهههای گذشته به نشاندادن شست بیلاخ گفته میشد و حرکت توهینآمیزی دانسته میشد که امروزه دیگر چنین نیست)
بیکار نشستن، عاطل و باطل بودن
تحت نفوذ یا فرمان کسی
چشمگیر و ناخوشایند بودن
قاعدهی کلی مبتنی بر تجربه، قاعدهی ارتکازی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «thumb» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/thumb