intrinsically, per se, by itself, spontaneously, in itself, automatically
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کار به خودی خود آسان است؛ ولی همکارانم آدمهای بدقلقیاند.
The work itself is easy but my coworkers are unpleasant.
تکلیف به خودی خود مضطربکننده بود.
The task in itself was daunting.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بهخودیخود» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بهخودیخود