تحقیر کردن، ناچیز شمردن، دستکم گرفتن، جدی نگرفتن، بیاهمیت جلوه دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She thumbed her nose at my suggestions.
او پیشنهادهای من را بیاهمیت چلوه داد.
Richard Feynman delighted in thumbing his nose at bureaucracy.
ریچارد فاینمن از این که بروکراسی (دیوانسالاری) را جدی نمیگیرد، خوشحال بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «thumb one's nose (at someone or something)» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/thumb-ones-nose-at-someone-or-something