فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Deride

dɪˈraɪd dɪˈraɪd

گذشته‌ی ساده:

derided

شکل سوم:

derided

سوم‌شخص مفرد:

derides

وجه وصفی حال:

deriding

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive

تمسخر کردن، به کسی خندیدن، ریشخند‌زدن به..

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

He derided his enemies' criticism of his policies.

او انتقاد دشمنانش را از سیاست‌های خود مورد تمسخر قرار داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deride

  1. verb make fun of; insult
    Synonyms:
    kid mock tease laugh at rib taunt banter gibe jeer razz scoff ridicule put down dis slam knock roast pan dump on disparage detract scorn sneer flout quiz rally chaff twit jolly contemn lout do a number on pooh-pooh
    Antonyms:
    praise compliment flatter revere

ارجاع به لغت deride

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deride» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deride

لغات نزدیک deride

پیشنهاد بهبود معانی