گذشتهی ساده:
scoffedشکل سوم:
scoffedسومشخص مفرد:
scoffsوجه وصفی حال:
scoffingشکل جمع:
scoffsمسخره کردن، تحقیر کردن، ریشخند زدن، کوچک شمردن، بیارزش دانستن
Don’t scoff at new ideas without giving them a chance.
قبلاز اینکه به ایدههای جدید فرصت بدهی، آنها را مسخره نکن.
She scoffed at my suggestion and walked away.
او پیشنهاد من را تحقیر کرد و رفت.
the other scoffed that from ebb and flow ...
آن دگر تسخر زدی کز جزر و مد ...
They scoffed at his threats.
تهدیدهای او را به باد تمسخر گرفتند.
پوف کردن (صدایی که برای تمسخر استفاده میشود)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A scoffing noise escaped him as he watched the performance.
صدای پوفی از او در حین تماشای اجرا بیرون آمد.
He scoffed quietly under his breath, showing his disdain.
او آرام زیر لب پوف کرد و تحقیر خود را نشان داد.
انگلیسی بریتانیایی حریصانه خوردن، با ولع خوردن، لمباندن، سریع خوردن
در انگلیسی آمریکایی از scarf استفاده میشود.
She scoffed the sandwich in just a few bites.
او ساندویچ را فقط در چند لقمه سریع خورد.
He scoffed down his breakfast before leaving for work.
قبلاز اینکه سر کار برود، صبحانهاش را با ولع خورد.
ریشخند، خندهی تحقیرآمیز، استهزا، خندهی تمسخرآمیز
The proposal drew scoffs from several experts.
این پیشنهاد باعث خندهی چندین کارشناس شد.
He faced the scoffs of the crowd bravely.
او با شجاعت، با خندههای جمعیت روبهرو شد.
گذشتهی ساده scoff در زبان انگلیسی scoffed است.
شکل سوم scoff در زبان انگلیسی scoffed است.
وجه وصفی حال scoff در زبان انگلیسی scoffing است.
سومشخص مفرد scoff در زبان انگلیسی scoffs است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scoff» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scoff