گذشتهی ساده:
jeeredشکل سوم:
jeeredسومشخص مفرد:
jeersوجه وصفی حال:
jeeringطعنه، طنز، مسخره، ریشخند، استهزا ، طعنه زدن، سخن مسخرهآمیز گفتن، هو کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Our team was playing badly and the spectators kept jeering at them.
تیم ما بد بازی میکرد و تماشاچیان مرتب آنها را هو میکردند.
He was hanged amid the crowd's jeers.
(او) در میان تمسخر و هیاهوی جمعیت به دار آویخته شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «jeer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jeer