با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Jeer

dʒɪr dʒɪə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    jeered
  • شکل سوم:

    jeered
  • سوم شخص مفرد:

    jeers
  • وجه وصفی حال:

    jeering

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adverb
    طعنه، طنز، مسخره، ریشخند، استهزا ، طعنه زدن، سخن مسخره‌آمیز گفتن، هو کردن
    • - Our team was playing badly and the spectators kept jeering at them.
    • - تیم ما بد بازی می‌کرد و تماشاچیان مرتب آن‌ها را هو می‌کردند.
    • - He was hanged amid the crowd's jeers.
    • - (او) در میان تمسخر و هیاهوی جمعیت به دار آویخته شد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد jeer

  1. verb heckle
    Synonyms: banter, comeback, contemn, deride, dig, fleer, flout, gibe, hector, hoot, jab, jest, laugh at, make a crack, mock, poke fun, put down, put on, quip, ridicule, scoff, sneer, snipe, taunt

ارجاع به لغت jeer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jeer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jeer

لغات نزدیک jeer

پیشنهاد بهبود معانی