دست انداختن، استهزا کردن، اهانت یا بیاحترامی کردن، مسخره، توهین
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He flouted the conventions of his society.
او رسوم اجتماع خود را زیرپا گذاشت.
You can't flout the laws.
شما نمیتوانید قوانین را نادیده بگیرید.
He flouted my advice.
به پندهای من توجهی نکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «flout» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flout