آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۸ مهر ۱۴۰۳

    Insult

    ɪnˈsʌlt ɪnˈsʌlt ɪnˈsʌlt ɪnˈsʌlt

    گذشته‌ی ساده:

    insulted

    شکل سوم:

    insulted

    سوم‌شخص مفرد:

    insults

    وجه وصفی حال:

    insulting

    شکل جمع:

    insults

    معنی insult | جمله با insult

    noun verb - transitive adverb B2

    توهین کردن به، بی‌احترامی کردن به، خوار کردن، فحش دادن، بالیدن، توهین

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    I cannot bear his insults any longer.

    بیش از این تاب تحمل توهین‌های او را ندارم.

    He considers it an insult to his intelligence.

    او آن را نوعی اهانت به عقل و شعور خود تلقی می‌کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to add insult to injury

    علاوه‌بر آسیب رساندن توهین هم کردن، صدمه زدن و اهانت هم کردن

    He insulted me by turning his back to me and not answering my greeting.

    او با پشت کردن به من و پاسخ ندادن به سلام و تعارفم به من توهین کرد.

    repeated acute vascular insults

    آزردگی‌های شدید و مکرر رگ‌ها

    any insult to the constitution of a patient suffering from tuberculosis

    هرگونه افگار به بنیه‌ی بیمار مبتلا به سل

    a thermal insult

    حمله‌ی حرارتی (ناشی از حرارت زیاد)

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد insult

    1. noun hateful communication
      Synonyms:
      abuse disrespect offense rudeness slight contempt scorn shame disgrace affront outrage mockery slander taunt indignity impertinence impudence incivility put-down slap in the face invective vilification libel obloquy opprobrium snub slap discourtesy unpleasantry vituperation aspersion contumely derision despite ignominy superciliousness black eye cheap shot disdainfulness blasphemy scurrility
      Antonyms:
      praise compliment flattery
    1. verb abuse, offend
      Synonyms:
      annoy irritate offend aggravate vex tease humiliate injure degrade dishonor abase provoke mock ridicule taunt deride jeer snub slight affront put down disoblige dump on slander libel slam roast pan scoff revile flout outrage curse blister cut to the quick step on one’s toes sneer gird underestimate
      Antonyms:
      praise flatter compliment

    Collocations

    hurl insults at

    توهین کردن به، آماج تحقیر و توهین قرار دادن

    Idioms

    to add insult to injury

    قوز بالای قوز شدن، نمک به زخم پاشیدن، شرایط را نسبت به قبل بدتر کردن

    سوال‌های رایج insult

    گذشته‌ی ساده insult چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده insult در زبان انگلیسی insulted است.

    شکل سوم insult چی میشه؟

    شکل سوم insult در زبان انگلیسی insulted است.

    شکل جمع insult چی میشه؟

    شکل جمع insult در زبان انگلیسی insults است.

    وجه وصفی حال insult چی میشه؟

    وجه وصفی حال insult در زبان انگلیسی insulting است.

    سوم‌شخص مفرد insult چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد insult در زبان انگلیسی insults است.

    ارجاع به لغت insult

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «insult» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/insult

    لغات نزدیک insult

    • - insulin
    • - insulin shock
    • - insult
    • - insultation
    • - insulted
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.