استهزا ، مسخره، زحمت بیهوده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He answered with a note of mockery in his voice.
با لحن تمسخرآمیز جواب داد.
The movie was an utter mockery.
آن فیلم کاملاً مسخره بود.
That speedy trial was a mockery of justice.
با آن محاکمهی سریع دستگاه دادگستری را مضحکه کردند.
مسخره بودن یا بیهوده بودن چیزی را نشان دادن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mockery» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mockery