گذشتهی ساده:
parodiedشکل سوم:
parodiedسومشخص مفرد:
parodiesوجه وصفی حال:
parodyingشکل جمع:
parodiesنقیضه، هجویه، تقلید، نظیرهی طنزآمیز، هجو
He has written an interesting parody of She're-Nov.
او نقیضهی گیرایی بر شعر نو نوشته است.
He wrote a parody of Neema's poem.
او نقیضهای بر شعر نیما نگاشت.
تقلید بد، تقلید ضعیف
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He staged a parody of the president.
او تقلید بدی از رئیسجمهور را روی صحنه آورد.
The film was a poor parody of a classic fairytale.
این فیلم تقلیدی ضعیف از یک افسانهی کلاسیک بود.
تقلید کردن (تمسخرآمیز)، نقیضه نوشتن
The show parodied a popular television series with hilarious results.
این نمایش یک سریال تلویزیونی محبوب را با دستاوردهای خندهدار تقلید کرد.
The comedian expertly parodied the famous politician's speech.
کمدین بهطرز ماهرانهای سخنان این سیاستمدار معروف را تقلید مسخرهآمیز کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «parody» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/parody