فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Irony

ˈaɪrəni ˈaɪərəni

شکل جمع:

ironies

صفت تفضیلی:

more irony

صفت عالی:

most irony

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective C2

طعنه، وارونه‌گویی، گوشه و کنایه و استهزا ، مسخره، پنهان‌سازی، تمسخر، سخریه، طنز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

If we call a stupid person wise, it is a kind of irony.

اگر آدم احمقی را عاقل صدا کنیم، این نوعی طعنه است.

It is an irony that the fire station burned!

مسخره است که ایستگاه آتشنشانی آتش گرفت!

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد irony

  1. noun sarcasm
    Synonyms:
    mockery ridicule derision satire taunt criticism reproach jibe wit humor banter quip repartee contempt mordancy raillery sardonicism burlesque incongruity paradox contrariness twist
    Antonyms:
    consideration deference

ارجاع به لغت irony

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «irony» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/irony

لغات نزدیک irony

پیشنهاد بهبود معانی