گذشتهی ساده:
burlesquedشکل سوم:
burlesquedسومشخص مفرد:
burlesquesوجه وصفی حال:
burlesquingشکل جمع:
burlesquesمسخرهآمیز، مضحک، تقلید، رقص لخت، تقلید و هجو کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He staged a satirical burlesque of Romeo and Juliet.
او تقلید طنزآمیزی از رومئو و ژولیت را به صحنه آورد.
While he was burlesquing the teacher, the teacher stepped in!
همینطور که داشت ادای معلم را در میآورد معلم وارد شد!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «burlesque» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/burlesque