Pastiche

pæˈstiːʃ pæˈstiːʃ
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از pasticcio به‌ جای pastiche استفاده کرد.

معنی

noun
تقلید ادبی یا صنعتی از آثار استادان فن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pastiche

  1. noun work of art formed from disparate sources
    Synonyms:
    collection compilation assortment hodgepodge mishmosh patchwork collage potpourri synthesis copy imitation reproduction paste-up reappropriation

ارجاع به لغت pastiche

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pastiche» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pastiche

لغات نزدیک pastiche

پیشنهاد بهبود معانی